افسانههای باستانی چین
افسانههای باستانی چین
فرهنگ و تاریخ هر کشوری متشکل از آمیزهی تاریخ و اسطورههای آن است. بسیاری از ما بیآنکه بدانیم با افسانههای کشورمان جشن میگیریم و آیینهای آن را بهجا میآوریم. حتی شکل عزاداری و سوگواری مردم هر منطقه بسته به افسانهها و اسطورههای آن متفاوت است. درواقع هرچه یک کشور قدمت تاریخی بیشتری داشته باشد، پیچیدگی و غنای افسانهها و اسطورههای آن بیشتر است. چین همچون ایران، هند و یونان از جمله کشورهایی است که از نظر اسطورهشناختی بسیارغنی است. چین باستان مملکتی پهناور و در دورههایی مهد تاریخ، اندیشه، هنر و فلسفه بوده است. بنابراین طبیعی است که افسانههای آن هم متعدد و مشهور باشند. در این یادداشت قصد داریم شما را با برخی از این افسانهها آشنا کنیم. خواهید دید که برخی از این افسانهها، مانند افسانه اژدها چنان در سراسر جهان مشهور شدهاند که به گوش مردم کشورهای دیگر نیز رسیده است. برای آشنایی با برخی از مهمترین افسانههای چین باستان تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
معروفترین افسانههای باستانی چینی
افسانه بخشی از تاریخ شفاهی و تاریخ روزمره مردم هر کشور است. برای شناخت هر فرهنگی شناخت اسطورههای آن ضروری است. بنابراین اگر شما به فرهنگ چین یا یادگیری زبان چینی علاقه دارید و یا اگر قصد سفر و مهاجرت به چین را دارید پیشنهاد میکنیم حتما این یادداشت را بخوانید تا با بخشی مهم از فرهنگ چین آشنا شوید. در ادامه ده افسانه معروف چینی را به شما معرفی خواهیم کرد.
اژدهای چینی
اژدها یکی از مشهورترین افسانه های چینی است که به کرات در آیینها و مراسم مردم چین و همچنین در معماری آنان به کار میرود. برای بسیاری از ما، همچون باقی مردم جهان، نیز تصویر چین با اژدها گره خورده است. از نظر چینیهای باستان اژدها کنترلکنندهی آب است. بهعلاوه این موجود سمبل امپراطوری بود. اگر به لباسهای تاریخی خاندان سلطنتی در چین نگاهی بیاندازید طرح اژدها در پارچهها بهراحتی قابل تشخیص است. اژدها نشان شانس و خوشبختی بود. مردم در همانحال که از او میترسیدند احترامی بسیاری نیز برایش قائل بودند. از آنجا که آب در کنترل اژدها بود، او میتوانست جزومد یا طوفان و باران را کنترل کند و از همینرو از نمادهای زندگی کشاورزی بود. باوران چینیان باستان بر این بود که جنگاوران بزرگ در سال اژدها به دنیا آمدهاند.
شاه میمون
یکی دیگر از افسانههای مشهور چینی داستان شاه میمون است. سون ووکونگ مشهورترین میمون چین بود. باور مردم بر این بود که او از یک تخم سنگی بهوجود آمده است. این تخم سنگی خود تکهای از یک سنگ جادویی در «کوهستان میوه و گل» بهوجود آمده بود. سون موجودی شرور و جاهطلب بود که قصد داشت تمام دنیا را در کنترل خود درآورد. از اینرو بودا به جنگ او میرود تا رامش کند. در فرهنگ چین شاه میمون یادآور شخصیتهای طمعکار، سرخوش، کنجکاو و بسیار محبوب و اجتماعی است.
افسانه خرگوش یشم
این افسانه نام دیگری هم دارد: داستان خرگوشی که در ماه زندگی میکند. طبق اساطیر چینی خرگوش یشمی یار و یاور چانگو یا الهه ماه بود. داستان از جایی شروع میشود که یک پیرمرد فقیر برای گدایی از راه میرسد. در آن زمان موجودات جنگی همچون میمون، سمور، شغال و خرگوش به نیازمندان کمک میکردند. باور عمومی بر آن بود که کار خیر امروز پاداشی در آينده خواهد داشت. از همینرو حیوانات تصمیم گرفتند که به پیرمرد کمک کنند. خرگوش به او میوه داد. کفتار یک کاسه شیر داد. سمور تعدادی ماهی شکارشده به او داد. طبق باور مردم از آنجا که خرگوش تنها علف میخورد چندان باهوش نبود. بنابراین گوشت خودش را به مرد تعارف کرد. اما مرد گوشت خرگوش را قبول نکرد و در عوض هویت واقعی خود را بر او آشکار ساخت. پیرمرد درواقع ساکرا (شاه خدایان در مذهب بودایی) بود. درنهایت ساکرا برای تشکر از خرگوش نقش صورت او را بر ماه زد تا او را مشهور و مفتخر سازد.
افسانه دختر بافنده و گاوچران
داستان دختر بافنده و گاوچران یک افسانه عاشقانه است. دختر ژینو و پسر نیولانگ نام داشت. این دو قصد ازدواج داشتند اما جامعه آن زمان ازدواج این دو را غیرقابل قبول میدانست. بنابراین هر کدام از آنان در یک سوی رودخانه نقرهای قرار داشتند و اجازه رد شدن از رودخانه نداشتند. اما طبق افسانه سالی یک بار، در روز هفت ماه هفتم قمری دستهای زاغ بر عرض رودخانه قرار میگرفتند و پلی میساختند تا عشاق از روی آن رد شده و با یکدیگر دیدار کنند. از این پس در چین زاغها نشان عشق و شادی شدند. این داستان نزد چینیان بسیار محبوب است و بارها در منابع مختلف تکرار شده است.
افسانه مار سفید
در رودخانه شهر هانگژو مار مادهای زندگی میکرد. او پس از مدتی نیروهایی جادویی کسب کرد و توانست خودش را به شکل زنی درآورد. پس از مدتی عاشق محققی به نام ژو ژوان میشود. آنان پس از تحمل رنجها و سختیهای بسیار در انتها موفق میشوند خدایان را راضی به پیوند خود کرده و تا ابد با یکدیگر زندگی کنند.
شیرهای محافظ
شیرهای محافظ چینی نه تنها در معماری چین و شرق آسیا بلکه در کشورهای دیگر نیز دیده میشود. در چین نقش شیرهای محافظ را در ورودی قصرها و معابد و خانههای اشرافی میساختند. مردم معتقد بودند که این مجسمهها قدرت محافظت بسیاری دارند. این شیرها معمولا دوتایی ساخته میشدند. جفت نر توپی میان پنجهاش گرفته بود که نشان از جهان داشت و شیر ماده در کنار توله شیر و درحال محافظت از او ساخته میشد.
افسانه پانگو
حتما نام بیگبنگ و نظریه علمی پیدایش جهان به گوشتان خورده است! جالب است بدانید که افسانهی پیدایش جهان نزد چینیها نیز چیزی شبیه بیگبنگ است. طبق این افسانه پانگو (خدای خالق در اسایر چینی) جهان را از هرج و مرج نیستی به دو قسمت آسمان و زمین تبدیل کرد. او کسی بود که یین (سمبل سایه، سردی، پلیدی، زمین) و یان (سمبل روشنایی، نیکی، گرما، نور و آسمان) را از هم جدا کرد. یین زمین را ساخت و یان آسمان را تشکیل داد.
افسانه نیان و مراسم سال نو در چین
وقتی حرف سال نوی چینی میشود. احتمالا همه ما یاد جشنهای خیابانی پرسروصدا و پرنور میافتیم. خوب است بدانید که پشت این مراسم افسانههای وجود دارد. طبق افسانههای چینی یک هیولای وحشتناک به نام نیان در زیر آبها زندگی میکرد و سالی یک بار در آغاز سال نوی چینیان سر از آب بیرون میآورد. نیان به حیوانات و انسانها حمله میکرد و خرابی به بار میآورد، با اینحال یک نقطه ضعف داشت و آن اینکه از سروصدا، آتش و رنگ قرمز بیزار بود. مردم چین برای فراری دادن او، هر سال نو لباسهای قرمز میپوشیدند، فانوسها و مشعلها را روشن کرده و ترقه هوا میکردند. این رسم تا امروز نیز در مراسم مردمی باقی مانده است.
افسانه تکشاخ چینی
این افسانه در زمان حیات کنفسیوس، فیلسوف معروف چینی، و همهگیر شده است. طبق این داستان چیلین نام تکشاخی بود که نزد چینیان مقدس محسوب میشد. تکشاخ چینی هرچند مشابه اسب تکشاخ در اسطورههای یونانی و اروپایی است اما با آن تفاوتهایی نیز دارد. تکشاخ چینی آمیزهای است از حیواناتی همچون گوزن، اسب، اژدها و گاو نر. در این داستان چیلین موجودی است صلحطلب، آرام و خجالتی که به تنهایی زندگی پاک و معصومانهای دارد. با اینحال زمانی که مردم شرور موجب خشم او شوند چیلین آنان را با شاخش تکه تکه میکند. طبق افسانههای چینی سربازان وفادار کشور، نشان چیلین را بر لباسشان گلدوزی میکردند تا به امپراطور نشان دهند که تا چه حد وظیفهشناسند.
افسانه الهه ماه
چانگو یا چانگه نام الهه ماه در افسانه های چینی است. او چنان معروف است که نامش در بسیاری از اساطیر چین و در داستانهای مختلف آورده شده است. چانگه پیش از آنکه الهه شود زنی عادی و روستایی بود.نام همسر چانگه، یی بود؛ کمانداری که اکسیر جاودانگی را از آن خود کرده بود. یک روز زمانی که یی در حال شکار بود، شاگردش که ینگ منگ نام داشت به خانه او حمله برد و تلاش کرد که اکسیر را از چانگه بدزدد. اما چانگه از دادن اکسیر یه ینگ منگ خودداری کرد و خودش تمام آن را سرکشید. پس از خوردن اکسیر، او همچون پر سبک و بیوزن و در آسمان شناور شد. چانگه چنان اوج گرفت که به آسمانها رسید و باقی عمرش را در ماه زندگی کرد.
در این یادداشت تلاش کردیم برخی از مهمترین افسانههای چینی را برایتان نقل کنیم. بسیاری از این داستانها در دوران خود محبوب و پراهمیت بودند و مردم تصمیمهای روزانه خود را برحسب آن تنظیم میکردند. در بسیاری مواقع امور دولتی امپراطوریهای چین باستان از این افسانهها استفاده میکردند تا وضعیت سیاسی و اجتماعی را تنظیم کنند. این افسانهها همواره حامل نوعی پند و نتیجهگیری اخلاقی برای مردم آن زمان بود و بسیاری از آنها در طی سالها دستخوش تغییر و تحولاتی شدهاند. اگر شما نیز با افسانههای چینی آشنایید خوشحال میشویم که اطلاعات و نظر خودتان را در کامنتها با ما در میان بگذارید.